فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر
نـــَــه خــــوبیم نـــَــه بــَـــدیم


نـــَــه خــــوبیم نـــَــه بــَـــدیم

چشمای تو به من امید زندگی میده
دستای تو گرمای خورشید و به دست من میده
اون نگاه عاشق تو منو به زندگی برمی گردونده
اون لبای شیرین تو لب منو می خندونده
عاشق اینم که نگاه کنم تو چشمات
غرقم کنی توی خیال ورویاهات
نمیدونی قبل تو چه سختیا کشیدم
 شکستو بدجوری من طعم تلخ چشیدم 
یه بی وفا بود که من مثل دیوونه
دل بسته بودم بهش، دلم شد ویرونه  
کاش که از اول تورو میدید این چشام
کاش که از اول خدا تورو میذاشت سر رام
باور کن نیمه من تو هستی که پیدا شدی
از این به بعد تورو میخوام با این که خیلی ساده ای
بازم میگم من عاشق چشات شدم
عاشق اون چشای نازت که منو دیوونه کرده
آخه چرا خدا فکر دل منو نکرده

شنبه 30 شهريور 1392| 16:41 |pooya| |


 چی تو چشاته که تورو اینقدر عزیز میکنه

 

این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه

 

این که نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام

 

رفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام

 

هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت

 

بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت

 

منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی

 

هیج وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ناراحتی

 

میخواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد

 

دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد

 

بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد

 

از اون که واسه انتقامم از تو انتخاب شد

 

 

 

سه شنبه 26 شهريور 1392| 9:53 |pooya| |


 تا حالا شده خیلی دلتنگ صداﮮ یہ نفر باشی



اما ...


چوטּ نمیتونی بهش زنگ بزنی ..


با یہ شمارهٔ ناشناس باهاش تماس بگیرﮮ


ڪہ ......


فقط " الو" گفتنش رو بشنوﮮ ؟؟؟

دو شنبه 18 شهريور 1392| 13:52 |pooya| |


دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..

یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آن که آنرا باز کند
 
موبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید

صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده...

دختره شوکه شد و چشم پر از اشک
بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..

پسره نوشته بود... تصادف کردم
با مشکل خودم را رساندم دم در خونتون
 
لطفا بیا پائین میخوام برای آخرين بار ببينمت...

شنبه 9 شهريور 1392| 14:14 |pooya| |


طبیعی است که وقتی که کارها

آن طور که تو می خواهی انجام نشوند نا امید شوی

و فکر کنی که :

" من که نمی توانم پس چرا تلاش کنم ؟"

اما مهم نیست تو چقدر از اشتباه کردن می ترسی

یا چقدر ممکن اسن مایوس شوی

هرگز تسلیم نشو …

چون اگر تلاش نکنی

و به دنبال چیزی که در زندگی می خواهی نروی،

اهدافت به سوی تو نخواهند آمد

و در آخر مجبور می شوی چیز هایی را قبول کنی که

می دانی از این بهتر هم می توانستند باشند

پیروزی با برد و باخت تو سنجیده نمی شود

همیشه کمی از پیروزی وجود دارد

حتی اگر کارها آنطور که می خواستی انجام نشدند

مهم این است که احساس بهتری نسبت به خود پیدا می کنی

 

یک شنبه 3 شهريور 1392| 15:36 |pooya| |